English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4204 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vindicatory U مربوط به دفاع و حمایت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
defense U دفاع وزارت دفاع
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
auspices U حمایت
lee U حمایت
advocation U حمایت
in suppotrtof U به حمایت
protectorship U حمایت
vindication U حمایت
egis U حمایت
patronage U حمایت
protection U حمایت
sponsorship U حمایت
aided U حمایت
aid U حمایت
aiding U حمایت
support U حمایت
belay U حمایت
abetment U حمایت
vindicable U حمایت کردنی
propugn U حمایت کردن از
overprotection U حمایت مفرط
aid U حمایت کردن
partisanship U هواخواهی حمایت
vindicative U حمایت امیز
maintenance U حمایت خرجی
support U حمایت کردن
aided U حمایت کردن
price support U حمایت قیمت
covering a man U حمایت فوروارد
defending U حمایت کردن
defends U حمایت کردن
defended U حمایت کردن
defend U حمایت کردن
price support U حمایت قیمتی
maintrain U حمایت کردن از
to take under one's wing U حمایت کردن
protection U حراست حمایت
maintenance of membership U حمایت از عضویت
emotional support U حمایت عاطفی
aiding U حمایت کردن
sustains U حمایت کردن از
self support U حمایت از خود
shelters U محافظت حمایت
sheltering U محافظت حمایت
upholds U حمایت کردن از
shelter U محافظت حمایت
to agitate [for] U حمایت کردن
vindicate U حمایت کردن از
vindicating U حمایت کردن از
sheltered U محافظت حمایت
vindicates U حمایت کردن از
vindicated U حمایت کردن از
belayer U حمایت کننده
sustain U حمایت کردن از
to defend [from] U حمایت کردن [از]
dynamic balay U حمایت متحرک
protecting U حمایت کردن
protect U حمایت کردن
uphold U حمایت کردن از
sustained U حمایت کردن از
protects U حمایت کردن
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
statolatry U حمایت ازقدرت مرکزی
stead U گذاشتن حمایت کردن
assists U پیوستن به حمایت کردن از
belay on U علامت با طناب در حمایت
assisting U پیوستن به حمایت کردن از
assisted U پیوستن به حمایت کردن از
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
assist U پیوستن به حمایت کردن از
stand one's ground <idiom> U حمایت از جایگاه شخص
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
protectionism U مکتب طرفدار حمایت
bring up U صعود با حمایت از بالا
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
auspice U سایه حمایت توجهات
espousing U شوهردادن حمایت کردن از
espouses U شوهردادن حمایت کردن از
espoused U شوهردادن حمایت کردن از
protege U حمایت شده شاگرد
consumerism U حمایت از مصرف کننده
espouse U شوهردادن حمایت کردن از
protectionists U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionism U سیستم حمایت از تولیدات داخلی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
consumer organization U سازمان حمایت از مصرف کنندگان
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
protectionist U طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
Thank you for your support U با تشکر برای حمایت شما.
maintained U حمایت کردن از مدعی بودن
maintains U حمایت کردن از مدعی بودن
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
supportable U حمایت کردنی تاب اوردنی
maintain U حمایت کردن از مدعی بودن
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
stick one's neck out <idiom> U مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
in law U کسی که تحت حمایت قانون است
price support U قیمت حمایت شده از طرف دولت
to stand by a person U از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
out law U کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. U سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
columnar and trabeated U [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
parried U دفاع
uncovered U بی دفاع
apologia U دفاع
block U دفاع
fencing U دفاع
apologias U دفاع
parry U دفاع
blocks U دفاع
parrying U دفاع
blocked U دفاع
parries U دفاع
defended U دفاع
defending U دفاع
defends U دفاع
defence U دفاع
defenses U دفاع
tae U دفاع با پا
defend U دفاع
pleading U دفاع
advocation U دفاع
advocacy U دفاع
defense U دفاع
answers U دفاع
munition U دفاع
answering U دفاع
czech defence U دفاع چک
answer U دفاع
vindication U دفاع
answered U دفاع
one man block U تک دفاع
opened U بی دفاع واریز نش
opened U خط بازبی دفاع
open U بی دفاع واریز نش
open U خط بازبی دفاع
opens U خط بازبی دفاع
opens U بی دفاع واریز نش
defense in place U دفاع در محل
defense in depth U دفاع در عمق
replication U رونوشت دفاع
implead U دفاع کردن
secretary of defense U وزیر دفاع
tenability U دفاع پذیری
advocating U دفاع کردن
advocates U دفاع کردن
advocated U دفاع کردن
advocate U دفاع کردن
coverage U دفاع پوششی
d. armour U اسلحه دفاع
three man block U دفاع سه نفره
untenable U غیرقابل دفاع
opening U شکافتن دفاع
openings U شکافتن دفاع
defensive U منطقه دفاع
meran defence U دفاع مران
damiano's defence U دفاع دامیانو
stand U دفاع مداوم
buckler U دفاع کردن
nagashi uke U دفاع پرسی
in self defence U برای دفاع
national defence U دفاع ملی
achi komi U دفاع فشاری
propugn U دفاع کردن از
ego defence U دفاع خود
national defense U دفاع ملی
indefensibility U دفاع ناپذیری
active defense U دفاع عامل
mikazuki uke ushiro geri U دفاع هلالی
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2make the case? به فارسی چی میشه
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1he is reaching out to you
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com